چرا پیشنهاد معاهده عدم تعرض با كشورهای خلیج فارس به نفع منطقه است؟
سیب پال: در نگاه اولیه، طرح این ابتكار در این زمان خاص امكان دارد بعنوان اقدامی برای خنثی كردن تهدیدات نظامی آمریكا و شكاف در ائتلاف ضد ایرانی ˮتیم بیˮ باشد.
اما پیگیری چنین سیاستی سابقه طولانی در نگاه ایران در "بهم پیوسته" بودن امنیت منطقه ای و تمایل طبیعی این كشور به اولویت دادن به تقویت روابط همه جانبه در "حوزه همسایگی" دارد. این طرح به صورتی ادامه رویكرد سنتی ایران در "تنش زدایی" با كشورهای حوزه خلیج فارس و همین طور "مجمع گفتگوهای منطقه ای" است.
ایران معتقد می باشد امنیت این كشور و منطقه به هم پیوسته است و ناامنی برای یكی به معنای ناامنی برای دیگری است. برخی از دیدگاه های غربی، ریشه افزایش قدرت منطقه ای ایران را در وجود بی ثباتی در منطقه می دانند. اما ناامنی در منطقه بیشترین لطمه را به منافع ایران می زند. ایران درست در مركز بحران های منطقه ای قرار دارد و تابحال برای حفظ امنیت خود هزینه های زیادی كرده كه گاهی به بهای رشد و توسعه اقتصادی كشور بوده است. جنگ های آمریكا در افغانستان و عراق، بحران سوریه و مبارزه با داعش در عراق برای ایران هزینه های زیادی از لحاظ سیل مهاجرت ها و پناهندگان، قاچاق مواد مخدر، گسترش ناامنی و تروریسم به درون ایران، شكاف های فرقه ای ناشی از حضور دولت های ناكام و غیره داشته است. اما ایران برای جلوگیری از یك "تهدید امنیتی بزرگتر" یعنی حفظ ثبات كشور، حضور فعال در این میدان های بحران (عراق، سوریه و افغانستان) را بعنوان یك "اصل" سیاست خارجی برای امنیت خود و منطقه ضروری دانسته و بر اساس آن اقدام نموده است.
سابقه تامین امنیت منطقه توسط بازیگران محلی به زمان سیاست "دو ستونی" نیكسون بر می گردد كه در آن ایران مسئول امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز گردید. به مرور، با رشد اقتصادی و تقویت بنیه نظامی عربستان سعودی و سایر كشورهای منطقه، مسئله به شكل پیشنهادی های "امنیت دسته جمعی" در منطقه عنوان شد. شكل گیری "شورای همكاری خلیج فارس" هم به صورتی در همین چارچوب و در امتداد پیوستگی امنیتی بین كشورهای عربی جنوب خلیج فارس صورت گرفت. در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی سیاست "تنش زدایی" با كشورهای منطقه خلیج فارس در دستور كار سیاست خارجی ایران قرار گرفت. با افزایش تضاد در روابط ایران و آمریكا در دوران احمدی نژاد، متحدین عربی آمریكا در خلیج فارس هم روابط خود با ایران را كاهش دادند. در دوران روحانی، بار دیگر بهبود روابط با كشورهای منطقه بعنوان یك اصل در افزایش تعاملات بین المللی ایران، خصوصاً با انعقاد توافق هسته ای (برجام) در دستور ایران قرار گرفت. در چند سال قبل هم پیشنهاد "مجمع گفتگوهای منطقه ای" چندین بار توسط وزیر خارجه ایران محمد جواد ظریف مطرح گردید.
حالا پیشنهاد معاهده "عدم تعرض" با كشورهای حوزه خلیج فارس، شكل تكامل یافته از سیاست ایران برای سازگاری ژئوپلتیك با محیط امنیت ملی خود، خصوصاً كاهش خطرات "انباشت تسلیحاتی" در منطقه است. سیاست رسمی دولت ترامپ بزرگ جلوه دادن تهدید ایران و فروش تسلیحات بیشتر به كشورهای نفت خیز و پولدار خلیج فارس است. این كشورها، خصوصاً عربستان سعودی و امارات هم از فرصت ترامپ بهره برده تا روند نسبی و مثبت به وجود آمده بین روابط ایران و آمریكا در زمان اوباما را به حالت قبلی بازگردانده و بار دیگر آمریكا را در راه تضاد استراتژیك و آشكار با ایران سوق دهند. نتیجه این امر بهرحال انباشت تسلیحاتی است كه می تواند عواقب خطرناكی برای ثبات منطقه ای داشته باشد.
آمریكا به طور سنتی بهترین سیستم امنیتی منطقه برای حفظ منافع خودرا سیستم "توازن قوا" می داند كه در آن یك كشور قدرتمند قادر به موازنه قوا با دیگری باشد. در گذشته رژیم بعثی عراق موازنه گر ایران بود. زمانی خود آمریكا با حضور مستقیم نظامی در منطقه به صورتی سیاست توازن قوا را پیش برد. حالا آمریكا با تقویت بنیه نظامی عربستان و امارات و با مشاركت رژیم اسرائیل خواستار موازنه قدرت ایران است. اما تجربه نشان داده است كه تمركز بر سیستم توازن قوا منجر به انباشت تسلیحاتی می شود و جز جنگ و ویرانی، بی ثباتی، منازعات فرقه ای و غیره نتیجه ای ندارد. این سیستم منجر به مسابقه تسلیحاتی به بهای رشد اقتصادی كشورهای منطقه می شود. یكی از عوامل اصلی جنگ طولانی ایران و عراق در نتیجه تجمیع تسلیحات دو كشور و یك رقابت تسلیحاتی بود.
انباشت تسلیحاتی در منطقه امنیت انرژی بین المللی را هم به خطر می اندازد. ایران خود به صدور نفت از خلیج فارس و بوسیله تنگه هرمز وابسته است و بر این مبنا هرگونه بی نظمی در امنیت منطقه ای را به ضرر خود می داند. اما كشورمان همزمان به این درك رسیده است كه مهمترین ابزار بازدارندگی در مقابل تهدیدات آمریكا تقویت اهرم های نفوذ در منطقه، به موازات كاهش تنش با كشورهای خلیج فارس و خنثی كردن سیاست های ترامپ است. بر همین مبنا، ظریف در مسافرت اخیر خود به عراق اظهار داشت كه "ایران با تلاش های جنگ آفرین مقابل ایران، چه به شكل نظامی و چه به شكل اقتصادی، با قوت مقابله خواهدنمود." در واقع، با پیشنهاد این قرارداد ایران خواستار ایجاد حس امنیت در بین همسایگان جنوبی از بزرگی كشورمان و خروج از رقابت های فزاینده تسلیحاتی در منطقه است.
البته تحقق یك معاهده عدم تعرض بین ایران و كشورهای عربی حوزه خلیج فارس در نگاه اولیه امكان دارد كمی آرمانی بنظر برسد. چون ایران و سایر كشورهای حوزه خلیج فارس برداشت های متفاوتی از تهدیدات امنیتی بالقوه و شیوه تامین منافع ملی خود دارند. ایران به راهكارهای مستقل سیاسی-امنیتی معتقد می باشد و دستیابی به "امنیت پایدار" در منطقه خلیج فارس را در همكاری درون منطقه ای و دور نگه داشتن بازیگران، خارجی خصوصاً آمریكا از منطقه می داند. در مقابل، كشورهای عربی حوزه خلیج فارس امنیت خودرا حضور آمریكا در منطقه برای موازنه قدرت ایران در نظر می گیرند. حتی كشورهای كوچكتر مثل قطر و بحرین اعطای پایگاههای نظامی به كشورهای غربی را ضامن امنیت خود در مقابل بازیگران قوی تر منطقه (چه ایران چه عربستان) در نظر می گیرند. بتازگی امارات متحده عربی هم با آمریكا یك قرارداد "همكاری دفاعی" امضا نموده است. عراق هم در این میان یك استثنا است و همزمان به روابط نزدیك منطقه ای و نقش بازیگران خارجی وابسته است.
در این میان، حمایت روسیه از این قرارداد را هم نباید نادیده گرفت. تحولات منطقه ای همچون بحران های سوریه، یمن، لیبی و افغانستان سبب شده كه روسیه از یك بازیگر سخت افزاری به یك بازیگر نرم افزاری و صلح ساز تبدیل گردد. مدل جدید روسی خواستار گفت و گو با همه كشورهای منطقه بدون متعهد شدن در هرگونه ائتلاف یا اتحاد نظامی، تقویت روابط دوجانبه اقتصادی، حفظ بازار فروش تسلیحات و انرژی هسته ای، تمام كننده روند صلح های سیاسی، تقویت حاكمیت دولت ها و نهایتا كاهش یا متعادل كردن نقش منطقه ای آمریكا به نفع منافع خود است. بر این مبنا، لاوروف وزیر خارجه روسیه در چندین نوبت حمایت خودرا از انعقاد "معاهده عدم تعرض" از طرف ایران اعلام نموده است. چون منجر به كاهش وابستگی كشورهای عربی محافظه كار منطقه به چتر امنیتی آمریكا می شود و همزمان از گسترش تنش های احتمالی در منطقه جلوگیری می كند. برخلاف برخی از دیدگاه ها، روسیه افزایش تنش در منطقه، خصوصاً میان ایران و آمریكا، را به نفع خود نمی داند.
معاهده "عدم تعرض" در منطقه خلیج فارس می تواند گام مهمی برای خروج از رقابت های فزاینده تسلیحاتی در منطقه و شكل گیری نوع جدیدی از "فرهنگ امنیت منطقه ای" مبتنی بر اعتماد متقابل باشد. در پرتو این معاهده، هریك از كشورها می توانند سهم خودرا در حفظ امنیت منطقه ای ایفا كرده و با "تجمیع ظرفیت های ملی" به تقویت امنیت منطقه ای كه لازمه ادغام و گسترش فعالیت های اقتصادی كمك كنند. با این قرارداد، ایران می تواند كنترل و نفوذ سیاسی بر گروه های شبه نظامی طرفدار خودرا كه شاید نگرانی اصلی رژیم های عربی خلیج فارس است، به نفع امنیت منطقه ای قاعده مند كند. سابقه نشان داده كه توسل به بازیگران خارجی برای حفظ امنیت كشورها در منطقه، ضمن تحمیل هزینه های زیاد بر كشورها، بر پیچیدگی "معمای امنیتی" منطقه می افزاید.
* دكتر كیهان برزگر، استاد روابط بین الملل و رئیس مركز مطالعات استراتژیك خاورمیانه /منشر شده در تابناك
منبع: سیب پال
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
جدیدترین مطالب مرتبط در سیب پال
نظرات بینندگان سیب پال در مورد این مطلب